شهيد پرویز یزدانی در سال ۱۳۳۷ در روستاي بابا امان در خانواده اي كشاورز و متوسط بدنيا آمد.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصراترک، شهيد در سال ۱۳۳۷در روستاي بابا امان در خانواده اي كشاورز و متوسط بدنيا آمد.
دوران دبستان را در روستا به اتمام رسانده وجهت ادامه تحصیل راهی شهر شد و در یک اتاق استیجاری وبا امکانات کم لیکن بااستعداد و هوش سرشار که نشانگر کنجکاویاش بود جرقههای آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی و مقایسه بین دو جامعه شهری روستایی و مرفه و محروم از همان ابتدا در اندیشه او خودنمایی میکرد و از جمله مسائل مهمی که تا آخرین روز عمر کوتاهش او را رنج میداد همین شکاف عمیق بین دوطبقه استثمارگر و استثمار شده بود او رنج و درد و محرومیت و ظلم وستم و استثمار طبقه محروم را با تمام وجود لمس کرده بود و از بزرگ مالکان و سرمایهداران گرگصفت بیزار بوده و حتی حاضر به دیدن آنها نبود در مقابل برای روستاییان فقیر و محروم و رنجیده و آفتابسوخته احترام خاصی قائل بود هیچگاه نمیخواست کوچکترین حرف اهانتآمیزی به آنان زده شود؛ بلکه همیشه به آنان شخصیت داده و میگفت بهحکم آیه شریفه قرآن کریم شماها پیشوایان و وارثان بحق خدا در روی زمین خواهید و پس از اخذ مدرک دیپلم و در دوران سربازی اجباری که نور امید بر افق آسمان ایرانزمین تا بیدن میگرد و جرقه انقلاب و جوشش پابرهنهها و محرومین و رنجدیدگان و به زنجیرکشیدگان آغاز میگردد وابر مردی از تبار حسین (ع) به او و به تمام جان اسلام و جهان انسانیت نوید پیروزی میدهد. و به آنان امر میکند تا زنجیرهای اسارت و استبداد را بگسلند .
او با جان و دل دعوت امید مستضعفان را لبیک گفته وبا تبلیغات وپخش اعلامیه در شب هنگام و بحثهای سیاسی روشنگرانه با فرماندهان نظامی چنانکه خشم آنها را بر میانگیزد و آنها را غضبناک میکند و با فعالیتهایش در پادگان سر بازان را به فر ار تشویق میکرد. وبا کوله بار مسئولیت نسبت به توده محروم که خود بر دوشش احساس میکرد با دیگر اقشار جهت پیشروی و استقرار حکومت اسلامی وانقلاب مستضعفین شرکت فعالانه داشت .
پرویز شهید قبل از همه خودش رامدیون روستائیان محروم بابا امان میدانست و دراین را اقدامات زیادی از قبیل فعالیت چشمگیر داشتن جهت ساختن پل وجاده و مسجد و همچنین فراهم آوردن مقدمات لوله کشی آب و شبکه برق و ساختن خانه با همکاری جهاد سازندگی برای مستضعفین که بر هیچیک از اهالی باباامان پوشیده نیست و مهمتر از همه مبارزه مستمر او با یکی از همین زالو صفتان که سود سر شاری را از فروش سنگ مرمر باباامان به جیب زده بوده است .
اونمی توانست تحمل کند روستائیان رنجدیده باباامان با بچههای برهنه و گرسنه شب را بسر برند ودر کنار آنان ثروت خدادادیشان را سرمایه داران غارتگر بربایند .
پس از مبارزه پیگیر و به جان خریدن تهدیدات زیاد بالاخره به آرزوی خود رسیده و بنیاد مستضعفین استخراج این معدن را بطور موقت بدست گرفته تا بعداً طبق طرحی به روستائیان و جوتنان بیکار و مستضعف روستا واگذار گردد.
پرویز شهید همیشه از پائین بودن سطح افکار توده روستا و عدم آگاهی نسبت به مسائل اجتماعی و اعتقادی رنج میبرد و در راه از بین بردن جهل و آگاه کردن و روستائیان خصوصاً طبقه جوان روستا دست به تشکل و سازماندهی برادران مومن و آگاه تحت نام ((جوانان مسلمان باباامان)) زده تا با همیاری این برادران بتواند هر چه بیشتر فعالیتهای فرهنگی و رفاهی و تبلیغاتی را در این روستا دنبال کند .
پرویز شهید با اعتقاد راسخ وایمان استواری که به قطع کردن دست فئودالها و سرمایه داران و زورگویان و گسستن زنجیرههای استثمار داشت به محض تشکیل هیئت واگذاری زمین در بجنورد که رسالتش نبرد با شیطان در چهره قارون است با قاطعیتی ابوذر وار و خلوصی و سر شار از عشق به حاکمیت رسانیدن مستضعفین زمین و به ذلت کشاندن غاصبان و صا حبان زر زور و تزویر به هیئت 7 نفره پیوست و قاطعانه عمل نمودنش چنان هراسی در دل روبه صفتان و چپاول گران پدید آورد که بارها خواستند از طریق تطمیع و تهدید اورا از این رسالت اسلامی و انسانی اش باز دارند .
لیکن پرویز راهش را و هدف عالی اش را انتخاب کرده بود ونه تنها زیر بار اینگونه حیلههای ضد انسانی نرفت بلکه درست بر خلاف میل آنها قاطعانه و سر سختانه و با ایمانی پر از عشق و امید به آینده انقلاب و آزادی مستض عفین و برقراری قسط و عدل اسلامی عمل نمود . ودر این را حاضر بود تمام مشاقت و مصایب و سختیها را به جان بخرد. چنانکه با گواه گرفتن روستائیان ترکمن منطقه مرزی راز و جر گلان و همچنین رو ستائیان بخش حو مه که چه شبها و چه روزهائی را در گرمای تابستان با دهان روزه و سرمای زمستان سپری نمود.
استکبار جهانی بسر کردگی امریکا جنایتکار در پی شکستهای مفتضحانه اش در ابعاد گوناگون اعم از (کودتا، حمله نظامی بقدرت رسانیدن لیبرالها این جاده افکنهای امپریالیسم و جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و عدم مو فقیت دربا رش
انقلاب و تحمیل صلح کنفرانس امریکا امریکا یی طائف) بر آن شد تا آخرین حربه اش یعنی ستون پنجم داخلی که از مدتها قبل در انسجام و تشکل آنان نیروی بسیار صرف نموده بود استفاده نماید تا شاید بتواند ازاین طریق به هدف خود که همانا در مرحله اول جلو گیری از گسترش انقلاب اسلامی در منطقه و محصور نمودن آن در داخل و در مرحله دوم به سازش کشیدن یا منهدم نمودن انقلاب خونین مستضعفین است برسد .
این بار تمام جریانات ضد انقلاب اعم از سرمایه داران بزرگ، مالکین عوامل مزدور ساواک، سر سپردگان رژیم پیشین باند سلطنب طلب، سازشکاران، لیبرالها، مرتجعین گروهکهای مزدور سیاسی (امریکایی، روسی، چینی) منافقین عوامل فساد …
در جبهه ای متحد علیه حاکمیت انقلاب بسیج گشته اند که البته با هوشیاری خلق قهرمان و درایت و رهبری امام خمینی این نقشه نیز مانند دیگر نقشهها ی امپریالیزم امریکا نقش بر آب خواهد شد و خلق قهرمان ایران در پر تو هدایت قرآن و رهبری امام کبیرمان راهش را تا محو کلیه آثار استثمار، استعمار استحمار از سرار جهان و ظهور حضرت مهدی (عج) ادامه خاهد داد. آری به دنبال این طوطئه بود که در روز چهارشنبه 20/3/60 گروهکهاینامبرده در شهرستان بجنورد دست به راهپیمایی و اغتشاش که در حالی که برادر شهیدمان پس از برگشتن از ماموریت روستاو استحمام درحالیکه بطرف هئیت بر میگشت بوسیله ضرب وشتم و در حالیکه گلوله ای از بالای شانه چپش به او اصابت نموده بود مظلومانه به شهادت رسید (روانش شاد و راهش پایدار باد).
که در این مورد جهت روشن شدن واقعیات نظریه پزشکان قانونی بیمارستان به اطلاع مردم مبارز بجنورد میرسد .
خراش سطحی روی زانوی چپ به اندازه سکه یک ریالی و خراش سطحی روی زانوی راست به اندازه سکه دو ریالی دو اثر ورود گلوله سر شانه چپ مشهود است رادیو گرافی انجام شد ولی گلوله ای مشاهده نگردید ضمناً گلوله خارج نشده است و به احتمال قوی سطحی بوده است که س ا ز اصابتبه علت سطحی بودن در همان محل خارج شده و افتاده است ضمناً رادیو گرافی شکستگی دنده دوم در طرف چپ در محل قوس دنده ای نشان میدهد آمفیزم زیادی زیر پوست مشاهده میگردد که به علت پارگی ریه در طرفچپ در اثر شکستگی دنده و پاره نمودن ریه بوده است علت مرگ بیمار پارگی ریه و ایجاد آمفیزم شدید و در نتیجه عدو تنفس کامل و خفگی با توجه به آمفیزم ایجاد شده و پارگی ریه بوده است . (دکتر شادلو و دکتر رادمنش)
محل ورود گلوله روی شانه چپ مشاهده و محل خروج دیده نشده با توجه به قطرحفره ایجاد شده در محل ورود و آثار سوختگی روی پوست و اینکه گلوله محل خروج ندارد به احتمال زیاد وسیله اسلحه کمری از نوع خفیف بسوی جسد شلیک شده و در فاصله تی انداز تا جسد نمیتواند بیش از پنج متر باشد.
انتهای خبر/د