شهید امان الله یزدانی درمهر ۱۳۴۱ در خانوادهای مستضعف در روستای رشوانلو از تابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی عصراترک، شهید یزدانی درمهر ۱۳۴۱ در خانوادهای مستضعف در روستای رشوانلو از تابع شهرستان بجنورد دیده به جهان گشود، تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان سنائی بجنورد به مدت سه سال و بقیه را در روستای خویش به پایان رسانید، و برای ادامه تحصیل از آنجا که درک کرده بود که مملکت احتیاج به تکنیک دارد به هنرستان وارد شده وتا چهارم در رشته اتومکانیک ادامه داد.
شهید یزدانی از دوران کودکی علاقه و عشق عجیبی به مذهب داشت، و از کودکی و در مجالس سوگواری ومذهبی حاضر میشد، و روح مبارزه طلبی ایشان باعث شده بود تا در این گونه موارد نقش زیادی داشته باشد و گاهی به همین منظور به سرودن نوحه و مدح و شعر این مورد میپرداخت.
شهید یزدانی از دوران کودکی دوستان و هم قطاران را دعوت به فرایض اسلامی میکرد، در امر کشاورزی کمک به پدر و مادرش مینمود، با شروع مبارزه و قیام اسلامی ملت ایران به رهبری زعیم عالی قدر ونیز به صف آنان پیوست و در شناساندن قیام و حرکت اسلامی و چهره پلید حکومت شاهنشاهی نقش بسزایی داشت. با شرکت در تظاهرات و راهپیمایی نیز نقش بسزایی داشت ، تا انجا که اعلامیه هایی را از شهیدنوریان که معلمش بود و با خط خود مینوشت و بر در و دیوار مساجد میچسباند، او ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن را از بهترین روزهای زندگیش میدانست.
شهید یزدانی در دوران دبیرستان به استحکام هر چه بیشتر این حرکت همت گماشت و فعالیتهای اصیل انقلابی اسلامی را بر ضد حرکتهای چپ استحکام بخشید تا اینکه با اعلام انجمن اسلامی مدارس، او یکی از پایه گذاران انجمن اسلامی هنرستان بود که علارقم فشارگروههای منحرف در مدرسه او با شور وشوق وبا قاطعیت تمام در جلسات انجمن شرکت میجست تا اینکه یکی از افراد با تقوای انجمن بود که با قاطعیت تمام در مقابل گروههای منحرف میایستاد و برای آنها میخروشید، واین روح آتشی ناپذیری آن بود که همیشه مبارزه را در صدر کارها قرارمی داد و در متشکل کردن دوستان نقش زیادی داشت، وبا دایرنمودن نمازخانه درمدرسه وبرگزاری نماز جماعت سعی فراوان در هماهنگی دانش آموزان میکرد، ایشان بر اساس رسالت انجمنهای اسلامی به نویسندگی شعر ومقالههای سیاسی مذهبی اهمیت زیادی قائل بود و ازنظرمعلومات سیاسی در سطح بالایی قرار داشت، بیشتر اوقات در مراسم صبحگاهی درقرائت قرآن ومعنای آن ومقالههای گرمی داشت، روزهای انقلاب اسلامی شرکت میکرد ومطالب عرفانی ارزندهای نوشته وبرای بچهها بازگو میکرد، او همچون ستارهای درخشان درمیان جمع انجمن اسلامی بود و فعالیت و کوشش بیوقفه خود را ادامه میداد، وگاهی به علت کثرت برنامههای تبلیغی وارشادی تا شب درمدرسه میماندوگاهی موردتنفرشدید دشمنان داخلی وراهیان کفرونوکران امریکاهمیشه میکردند قرار میگرفت.
او علاقه شدیدی به امام و دیگر شخصیتها ی در خط امام داشت، او همیشه میگفت هرچند که ما ذرهای لیاقت شهادت را نداریم، ولی باید جای شهدارا پر کنیم، به همین جهت او در سال ۱۳۶۰ آنگاه که سوسنگرد مظلومانه داشت ویران میشد، راهی شهر عاشقان شهادت شد تا نیروهای حق را یاری کند، وبعد از مراجعت از جبهه نور با الهام بیشتری به سازماندهی انجمن اسلامی پرداخت وسال بعد در کلاس چهارم قرار گرفت وبا فرارسیدن چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی او شبانه روزی فعالیت میکرد، تا اینکه با ارائه برنامههای چشم گیر برای بزرگداشت دهه فجر خفاشان و گرگان خون آشام منافق امریکایی تاب وتوان نیاورد ند ودر ساعت ۶ بامداد روز ۲۱بهمن ماه ۱۳۶۱ در جایی جهت شرکت برای امتحان بینش دین قبل از شروع مراسم بزرگداشت این دهه بود در راه مدرسه او را به وسیله ضربه چاقو به نحو وحشیانهای به شهادت رساندند، سر انجام او در یکی از روزهای پرخاطرهاش به بهترین روزهای زندگیش بود به دیدارمحبوب خود شتافت وبه خدا رسید.
انتهای خبر/د